۵ آذر ۱۳۸۷

The Bucket List




فیلمی از: "Rob Reiner" با بازی "Jack Nicholson" , "Morgan Freeman" محصول سال 2007 آمریکا

MORGAN FREEMAN




مور گان فريمن در اول ژوئن 1937 در ممفيس ، ايالت تنسي آمريكا به دنيا آمد. آن زمان، زمان خوب و مناسبي نبود. چرا كه اروپا در جنگ به سر مي‌برد. والدينش هر دو در بيمارستان كار مي‌كردند تا بتوانند خانواده پر جمعيت‌شان كه شامل 6 بچه مي‌شد (5 پسر و يك دختر) را اداره كند. زماني كه مورگان نوجواني بيش نبود، همانند ساير هم سن و سال‌هايش در جنوب به همراه پدر و مادرش در جستجوي كار در كارخانه‌ها به شيكاگو مهاجرت كرد. مورگان به نزد پدربزرگش در چارلتون ايالت مي‌سي‌سي‌پي آمد. جايي كه نخستين خاطرات او در آنجا شكل گرفتند. مكاني كه هنوز هم خانه‌اش در آن‌جا قرار دارد. آن دوران، زماني خوبي براي سياه پوستان نبود. زندگي در آن زمان به كابوس بيشتر شباهت داشت. اما اين درد و رنج واقعي مورگان نبود. اگر چه در مدرسه او از لوازم دست دوم استفاده مي كرد، اما در نظر معلمانش شاگرد اول بود. پس از چندي او مدرسه را ترك كرد تحصيلات آكادميكي نيز نداشت، اما علاقه‌اش به تئاتر و موسيقي را از دست نداد. او سعي كرد به سمت تئاتر و موسيقي برود و در اين رشته‌ها پيشرفت كند چرا كه به تئاتر و موسيقي علاقه خيلي زيادي نشان مي‌داد. تابستان سال بعد براي او جرقه ديگري رقم خورد و آن گرايش پيدا كردنش به سينما بود. اگر چه او پول كافي براي ورود به اين عرصه نداشت. اما دلسرد نشد و با جمع‌آوري شيشه‌هاي آبجو و نوشيدني و دريافت 12 سنت به صورت روزانه به سوي آرزوهايش گام بر مي‌داشت. نخستين فيلمي كه آن دوران موفق به ديدنش شد «كينگ كنگ» (ارنست بي شو زاك و مريان سي كوپر) بود و ديدن اين فيلم سبب شد تا او وارد دنياي پر هیجان سينما شود. به مدت چند وقت او به ديدن فيلم‌هاي جنگي علاقه پيدا كرد و ديدن چنين فيلم‌هايي وقت او را پر مي‌كرد. با گذشتن از دوران نوجواني و رسيدن به 18 سالگي مورگان به نيروي هوايي پيوست. تمامي برادرهايش نيز پيش از او وارد ارتش شده بودند. او يك سال و نيم از خدمتش را پشت ميز بود و به امور دفتری مشغول بود. تا اين‌كه به خلباني علاقه پيدا كرد. اما ترس از ارتفاع و حاضر نشدن در جلسه‌هاي آموزش پرواز و پرش با هواپيما سبب شد تا او اين روياء را كنار بگذارد. او دانست كه واقعيت با آنچه در فيلم‌هاي جنگي ديده است متفاوت است و سرانجام پس از 3 سال و 18 ماه مرخص شد. 
دهه 50 مورگان به لوس‌آنجلس آمد تا هنرپيشه شود! او از كمك و خانواده‌اش بي‌بهره بود . او براي امرار معاش با سختي زيادي رو به رو شد اما پس از مشقت فراوان و كارهاي متعدد از جمله كار در گروه‌هاي رقص توانست به نيويورك برود و به عالم سينما پا بگذارد. 
هر چند كه در آن‌جا نيز با دشواري زيادي رو به رو بود و روزهاي متمادي در گرسنگي بسر مي‌برد. در طول اين مدت چندين نقش كوتاه از جمله يك نقش سياسي به او داده شد، اما او در جواب گفت: «نقش سياسي نمي‌خواهم چرا كه مي‌خواهم در نيويورك زندگي كنم و زنده بمانم!» در طول دهه 60 مورگان در نقش‌هاي تاريخي ظاهر شد و در چند تئاتر نيز به كار پرداخت. او از اين‌كه مي‌ديد نامش در كنار نام ساير بازيگران در تابلوهاي تبليغاتي نوشته مي‌شود، احساس رضايت مي‌كرد تا اين‌كه يك شب در سر صحنه نقش خود را فراموش كرد و از تئاتر بيرون آمده و تلويزيون رفت و سپس وارد سينما شد. نخستين حضورش در سال 1965 در برنامه‌اي به عنوان «روداستيگر» بود. 
او در برنامه‌هاي تلويزيوني «شركت برقي» براي كودكان به ايفاي نقش پرداخت. اين برنامه 780 اپيزودي تا سال 1971 به طول انجاميد. 
مورگان در كنار اين برنامه به ايفاي نقش بر روي صحنه و سينما نيز مي‌پرداخت. با پايان گرفتن سريال او به نيويورك بازگشت. اين زماني بود كه تعداد بازيگران سياه‌پوست در هاليوود زياد شده بود كه خيلي از آن‌ها با هم دوست شده بودند. او دوباره به عالم سينما بازگشت و اين بار با رابرت ردفورد در فيلم «بروبيكر» همراه شد. فيلمي تاثيرگذار و جذاب در مورد زندان و فساد مالي. مورگان از ايفاي نقش خود به خوبي بر آمد و 14 سال بعد هم در «رستگاري در شاوشنگ» نيز نقشي بياد ماندني از خود بر جا گذاشت. 
در سال 1980، فريمن به ايفاي نقش‌هاي متعدد در فيلم‌ها ادامه داد. فيلم‌هايي كه هر كدام در زمان خود مطرح بوده و كيفيت كار او. را تغيير مي‌دادند. 
او براي بازي‌هاي موثر و قوي چندين بار نامزد دريافت اسكار شد. از جمله براي فيلم «هوش خياباني» در سال 1988 نامزد اسكار بازيگر نقش مكمل مرد شد. او همچنان رو به ترقي و پيشرفت مي‌رفت و سال بعد مخاطبان را دوباره دچار حيرت كرد. او در سال 1990 همراه با جسيكا تندي برنده خرس نقره‌اي بهترين گروه بازيگري براي فيلم «رانندگي براي خانم ديزي» شد. همان سال، فريمن با بازيگران جواني از جمله متيو برودريك و دنزل واشنتگن در اثر حماسي «افتخار» درباره آزادسازي برده‌ها بازي كرد. 
ستاره بودنش همچنان ادامه داشت تا اين‌كه در سال 1990 در فيلم «رابين هود» در نقش پادشاه دزدان در سال 1991 و "Power one" (1992) ظاهر شد. نقش بعدي فريمن بازي در اثري وسترن به كارگرداني كلينت ايستوود با عنوان «نابخشوده» در سال 1992 بود. اين فيلم شهرت فريمن را بيشتر كرد و سود سرشاري نصيب سازندگانش نمود. «نابخشوده» توانست جايزه اسكار بهترين بازيگر مرد را براي جين هاكمن و بهترين كارگرداني براي استيوود را به همراه آورد. او يك نامزدي اسكار ديگري نيز به خاطر جان بخشيدن به يك زنداني در فيلم تحسين‌برانگيز خود در فيلم «رستگاري در شاوشنگ» در سال 1994 رقم زد. 
سپس در سال 1995 وارد فيلم‌هاي مذهبي ـ جنايي شد و به ايفاي نقش در فيلم «هفت» پرداخت و هم زمان با «كيانو ريوز» نيز در فيلم «واكنش زنجيره‌اي» (1996) بازي مي‌كرد. سپس در فيلمي با موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي به نام «دختران را ببوس» (1997) بازي كرد. او بازي زيبايي از خود در نقش يك برده در فيلم «آميستاد» در سال 1997 از خود بر جاي گذاشت و سپس پا به پروژه «تاثير عميق» گذاشت. او از نقشي كه به عنوان رييس جمهور آمريكا در اين فيلم داشت نگران بود. پس از آن مورگان در يك فيلم كمدي به نام «پرستار بتي» در سال 2000 ظاهر شد. او حال به صورت كامل شناخته شده بود و معروفيت خاصي به دست آورده بود. او در سال 2001 در فيلمي با عنوان «عنكبوتي كه پيش مي‌آيد» بازي كرد كه اين فيلم بر شهرت او بيش از پيش افزود. 
مورگان فريمن سپس در يك درام تروريستي با عنوان «مجموع تمام ترس‌ها» در سال 2002 حضور يافت. وي سپس در "Dreamcatcher" در سال 2003 در نقش يك افسر ارتش به ايفاي نقش پرداخت و همزمان در فيلم «بروس قدرتمند» بازي كرد. 
فريمن در سال 2004 نقش كوتاهي در يك فيلم اكران نشده كمدي به نام «امتياز بزرگ» ايفا كرد. 
سال 2005 سال مورگان فريمن بود. زماني كه فريمن دوباره با تيم فيلمسازي كلينت ایستوود همراه شد و در فيلم «دختر ميليون دلاري» بازي كرد. او در نقش ادي اسكرپ كه وظيفه آموزش بوكس را بر عهده دارد بازي تاثير گذاري از خود نشان داد. بازي او سبب شد كه برنده اسكار بازيگر نقش مكمل مرد براي «دختر ميليون دلاري» شود. 
علاوه بر بازيگري، صداي مناسب فريمن باعث شد تا او در چندين برنامه وظيفه گويندگي نيز داشته باشد. او در برنامه‌هايي چون «جنگ داخلي آمريكايي» ، «موسسه فيلم‌سازي آمريكايي» ، «موسيقي Blues»، «كاخ سفيد» و بسياري ديگر از برنامه‌ها كه در بردارنده صنعت فيلمسازي آمريكا بود، گويندگي كرده است. 
علايق ويژه مورگان فريمن 
مورگان فريمن علاقه زيادي به كار كردن دارد. او از سخت كار كردن لذت مي‌برد و حتي مي‌تواند به طور همزمان 5 نقش را بازي كند. او با فرانك سيلوراي نويسنده مغازه مشتركي داير كرده‌اند. او براي مدرسه دختران در زادگاهش ـ ممفيس ـ مبلغ 250 هزار دلار اختصاص داده است. او دوست دارد اگر زماني استراحتي برايش پيدا شود، اسب سواري كند. او 5 اسب و يك قايق تفريحي دارد. او همچنين از منطقه Ground zero (محل خرابه‌های سازمان تجارت جهانی) بازديد مي‌كند و به كلوپ "Blues" سر مي‌زند. او تجربه 40 ساله‌اي را با خود دارد و به آن افتخار مي‌كند. او به طور واقعي يك هنري فوندا ست. او توانسته است به آرزوي ديرينه‌اش دست يابد و بر روي صحنه سينما ظاهر شود. او حالا مزه شيرين موفقيت و كاميابي را مي‌چشد و اين برايش بسيار اهميت دارد. 

فيلم و نقش‌هاي مورگان فريمن: 
2007 ـ فهرست آرزوها (كارتر چمبرز) 
2007 ـ رفته عزيزم رفته (كاپيتان جك دويل) 
2007 ـ اوان توانا (خدا) 
2006 ـ قرارداد (فرانك كاردن) 
2006 ـ عدد شانس اسلوين (رييس) 
2005 ـ اديسون (اشفورد) 
2005 ـ يك زندگي تمام نشدني (ميچ برادلي) 
2005 ـ جنگ دنياها (راوي) 
2005 ـ آغاز بتمن (لوسيوس فاكس) 
2005 ـ دني سگه (سام) 
2004 ـ دختر ميليون دلاري (ادي اسكرپ) 
2004 ـ امتياز بزرگ (والتر كريوز) 
2003 ـ بروس قدرتمند (خدا) 
2003 ـ سبك سري (مايلز اوانز) 
2002 ـ‌ مجموع تمام ترس‌ها (ويليام كابوت) 
2002 ـ گناهاني بزرگ (چارلي گرايمز) 
2000 ـ پرستار بتي (چارلي) 
2000 ـ مظنون (ويكتور بنزت) 
1998 ـ تاثير عميق (رييس جمهور تام بك) 
1998 ـ باران سخت (جيم) 
1997 ـ‌ آميستاد (تئودور يوهادسون) 
1997 ـ‌ دخترها را ببوس (دكتر الكس كراس) 
1996 ـ واكنش زنجيره‌اي (پل شانون) 
1996 ـ مول فلاندرز (هيبي) 
1995 ـ هفت (كاراگاه ويليام سامرست) 
1995 ـ‌ شيوع (بيلي فورد) 
1994 ـ رستگاري در شاوشنگ (رد) 
1992 ـ نابخشوده (ند لوگاني) 
1991 ـ رابين هود ـ ‌پادشاه دزدان (آزيم) 
1989 ـ افتخار (سرگروهبان جان راولينز) 
1989ـ رانندگي براي خانم ديزي (هوك كولبرن) 
1989 ـ‌جاني خوش تيپ (ستوان درونز) 
1988 ـ‌ بر من تكيه كن (جوكلارك) 
1988 ـ تميز و موقر (كرگ) 
1987 ـ‌ هوش خياباني (سياه سريع) 
1985 ـ ماري (چارلز تروبر) 
1984 ـ معلم (لوييس) 
1981 ـ‌ شاهد عيني (ستوان بلاك) 
1981 ـ مرگ يك پيامبر (مالكوم ايكس) 
1973 ـ‌ تيغ (كريس) 
1971 ـ چه كسي مي‌گويد من نمي‌توانم يك رنگين كمان بكشم (آفرو) 
جوايز: 
1990 برنده جايزه خرس نقره‌اي بهترين گروه بازيگري همراه با جسيكا تندي براي فيلم «رانندگي براي خانم ديزي» 
1988 نامزد اسكار بازيگر نقش مكمل مرد براي «هوش خياباني» 
1990 نامزد اسكار بازيگر نقش اول مرد براي «رانندگي براي خانم ديزي» 
1995 نامزد اسكار بازيگر نقش اول مرد براي «رستگاري از شاوشنگ» 
2005 برنده اسكار براي نقش مكمل مرد در فيلم ختر ميليون دلاري


                   منبع:سینمای ما

Green Card



فیلمی از"Peter Weir" با بازی "Gérard Depardieu" , "Andie MacDowell" محصول سال 1991 آمریکا

۲۷ شهریور ۱۳۸۷

شان پن (Sean Penn)


او در اوت ۱۹۶۰ در سانتا مونیکای کالیفرنیا در آمریکا به دنیا آمد. پدرش، لئو پن, کارگردان یهودی، (که به دلیل مخالفت با مک‌کارتیسم در لیست سیاه قرارگرفت) و مادرش خانم "ایلین ریان" یک ایرلندی-ایتالیایی و پیرو مذهب کاتولیک بود.او دو برادر دارد به نام‌های کریس پن (هنرپیشه) و مایکل پن (موزیسین).

اولین تجربه بازیگری‌اش در فیلم "Fast Times at Ridgemont High" (روزهایی هیجانی در بلندی‌های هیجمانت) بود. از آن هنگام تاکنون در حدود ۴۰ فیلم بازی کرده‌است و برای فیلم رودخانه مرموز جایزه اسکار را دریافت کرد. او همچنین برای سه فیلم دیگر هم نامزد اسکار شده ‌بود که عبارت‌اند از: من سم هستم به کارگردانی جسی نلسون ،راه رفتن مرد مرده و "Sweet and Lowdown".

در سال ۱۹۹۱ اولین کارگردانی خود را با فیلم"Indian Runner" تجربه کرد. او دو فیلم دیگر نیز با بازی جک نیکلسون  کارگردانی کرده‌است: "The Crossing Guard" محصول ۱۹۹۵ و قول محصول ۲۰۰۱. در فیلم قول ما شاهد حضور چند لحظه‌ای بازیگر بزرگ میکی رورک هستیم. زندگی شخصی وی عاری از خشونت نبود. در سال ۱۹۸۵ با خوانندهٔ موزیک پاپ مدونا ازدواج کرد. این رابطه‌ بر اثر اعتراض ورود رسانه به حریم خصوصی‌اش به شدت به هم خورد. همچنین در آن زمان گویا به خاطر حادثه‌ای دستگیر هم شد. بعد از مراحل دادگاه در سال ۱۹۸۹ از هم جدا شدند. بعدها پن با روبین رایت (هنرپیشه) آشنا شد و در سال ۱۹۹۶ در حالی که دو بچه از ازدواج پیشین‌اش داشت با او ازدواج کرد.

در اکتبر ۲۰۰۲ پن مبلغ ۵۶.۰۰۰ دلار برای یکسری تبلیغ به واشنگتن پست پرداخت کرد که در آن تبلیغات، از جرج بوش، رئیس جمهور امریکا، خواسته ‌می‌شد روند خشونت‌ها را پایان ببخشد. تبلیغات به صورت نامه‌های سرگشاده نوشته ‌شد و در جهت مخالفت با حمله احتمالی به عراق و جنگهای ضدتروریسم بود.

او در دسامبر ۲۰۰۲ سفر کوتاهی به عراق داشت و در ژوئن ۲۰۰۵ نیز در سفری پنج روزه به عنوان خبرنگار روزنامهٔ سانفرانسیسکو کرونیکل از ایران دیدار کرد. و مجموعه گزارش‌های خود از رویدادها و مصاحبه‌های پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران را در روزنامهٔ سانفرانسیسکو کرونیکل به چاپ رساند. وی یکی از فعالان حقوق بشر در یونیسف می باشد .      

                                                                                                                    منبع:ویکی پدیا


 donbaleh

صورت زخمی (Scarface)

فیلمی از برایان دی پالما با بازی آل پاچینو محصول سال:1983

 donbaleh

۲۲ شهریور ۱۳۸۷

فیلم تازه نیکلاس کیج در کسادترین هفته هفت سال اخیر صدرنشین شد

 تریلر حادثه‌ای «بانگوک خطرناک» با بازی نیکلاس کیج برای صدرنشینی در بازار آمریکای شمالی تنها 8/7 میلیون دلار لازم داشت تا کمترین فروش هفتگی در هفت سال اخیر رقم بخورد.
اسوشیتدپرس اعلام کرد موسسه میدیا بای نامبر که آمار فروش فیلم‌ها را پیگیری می‌کند تخمین زد مجموع فروش فیلم‌ها این هفته 66 میلیون دلار بوده است. این کمترین فروش پس از چهارمین هفته سپتامبر 2001 است که فیلم‌ها در مجموع تنها 5/59 میلیون دلار فروختند.
«بانگوک خطرناک» به کارگردانی برادران پنگ بازسازی فیلمی تایلندی به همین نام تولید سال 1999 است که آن را نیز اکساید و دنی پنگ کارگردانی کرده‌اند. کیج در فیلم نقش آدمکشی حرفه‌ای را بازی می‌کند که برای چند ماموریت به بانگوک می‌رود و آنجا با زنی محلی و پسر او آشنا می‌شود. این فیلم 45 میلیون دلاری در 2650 سینما به نمایش درآمده است.
کاهش فروش فیلم‌ها در ماه سپتامبر تا حدی عادی است، چرا که مابین فصل نمایش بلاک‌باسترهای تابستانی و مقطعی قرار دارد که استودیوها فیلم‌های مستعد شرکت در رقابت اسکار را به بازار می‌فرستند. با این حال، این هفته میزان فروش فیلم‌ها برای هفتمین هفته پیاپی کمتر از موعد مشابه پارسال بود.
به اعتقاد پل درگارابدیان، رئیس موسسه میدیا بای نامبر، این مسئله تا حد زیادی به خاطر رکود اقتصادی در آمریکا، برگزاری گردهمایی‌های ملی نامزدهای ریاست جمهوری و توفان‌هایی است که در هفته‌های اخیر ایالت‌های ساحلی را مورد هجوم قرار داده است.                       
                                                      منبع: سینمای ما

 donbaleh

ماه تلخ(BITTER MOON)

فیلمی زیبا از "رومن پولانسکی"

 donbaleh

DONNIE BRASCO

با بازی "جانی دپ" "آل پاچینو"

 donbaleh

"گوست داگ"

فیلمی از"جیم جارموش"

 donbaleh

CARLITOSWAY

با بازی: "AL PACHINO"  "SEAN PENN"

 donbaleh

افسانه 1900

فیلمی از :"جوزپه تورناتوره"

 donbaleh

۲۰ شهریور ۱۳۸۷

"Jack Nicholson"


جان جوزف نیکلسون معروف به جک نیکلسون  با سه جایزهٔ اسکار و هفت جایزهٔ گلدن گلوب در کارنامهٔ حرفه‌ای خود، بازیگر آمریکایی است که به آفریدن شخصیت‌های عصبی مزاج و بعضاً شریر شهرت دارد جک نیکلسون در ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ در شهر مشیگان به دنیا آمد. مادرش جون فرنسس نیکلسون (جون نیلسون) یک رقاص کاباره(showgirl) بود. شش ماه قبل از بدنیا آمدن جک، مادرش با مردی از همکاران خود بنام دونالد فورچیلو که اصالتاً ایتالیایی بود ازدواج کرده بود. مادر جون اصرار شدیدی داشت که دخترش به کار رقصندگیش ادامه دهد و داشتن فرزند، وی را مجبور به کناره گیری از شغلش نکند. بنابراین نگهداری جک را عهده دار شد. در مورد اینکه دونالد فورچیلو واقعاً پدر اصلی جک است یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. خود دونالد این گفته را انکار می‌کند. جک نیکلسون نیز تا به حال حاضر به انجام آزمایش DNA برای مشخص شدن هویتش نشده‌است. نیکلسون در گفتگو با مجلهٔ تایم گفته‌است، سرپرستان واقعی او در واقع مادربزرگ و پدربزرگش بودند و خواهر خود را به عنوان مادرش خوانده‌است.     
                                                             

 منبع:ویکی پدیا

۳ شهریور ۱۳۸۷

گلشیفته فرهانی در فیلم" BODY OF LIES"





جدیدترین فیلم "ریدلی اسکات" "مجموعه دروغها " نام دارد که در آن "گلشیفته فرهانی" کنار بازیگران بزرگی همچون "لئوناردو دیکاپریو" و "راسل کرو" به ایفای نقش پرداخته.

۲۲ مرداد ۱۳۸۷

HUMPHREY BOGART


هامفری دیفارست بوگارت (به انگلیسی Humphrey Bogart) هنرپیشه و تهیه‌کننده آمریکایی بود.

نام مستعار وی بوگی (Bogey/Bogie) بود.

پدر او جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. دوران کودکی خود را در نیویورک و در مدرسه ترینیتی سپری کرد. برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی فیلیپس در آندورا رفت. اما پس از مدتی از آنجا اخراج و به ارتش پیوست.بوگارت در طول خدمت هیچگاه در نبردی شرکت نداشت اما بر آثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال در راه رفتن و حرف زدن او شد.

از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ در کمپانی نمایش یکی از بستگانش (ویلیام برادی) به نام استودیوی فیلم برادی به عنوان مدیر صحنه فعالیت داشت. در ۱۹۳۰ با کمپانی Fox قراردادی بسته و برای اولین بار در فیلم کوتاه ۱۰ دقیقه‌ای Broadway's like that با روس اتینگ و جان بلاندل همبازی شد.قرارداد او با فاکس تنها دو سال ادامه داشت و از آن پس تا ۵ سال در فیلم‌های نازلی ظاهر شد.تا اینکه در سال ۱۹۳۶ با فیلم The Petrified Forest خود را تثبیت کرد و این مقدمه همکاری نسبتاً طولانی مدت و موفقیت آمیز او و کمپانی برادران وارنر شد.

از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰ در ۲۸ فیلم ظاهر شد که اکثر آنها گانگستری و تنها ۲مورد در ژانر وسترن بود.حضور در فیلم‌های شاهین مالت به کارگردانی سام اسپید و کازابلانکا از مایکل کورتیز از جمله چشمگیرترین نقش آفرینی‌های بوگارت محسوب می‌شود.بوگارت در سال ۱۹۵۱ برای بازی در The African Queen برنده جایزه اسکار و در سال‌های ۴۲ و ۵۴ برای فیلم‌های Casablanca و The Caine Mutiny نامزد کسب این جایزه شد.وی در سال ۱۹۵۷ به دلیل ابتلا به سرطان حنجره درگذشت.

بوگارت در اکثر فیلم‌هایش در نقش مردانی خوش گذران و خوش پوش و در عین حال دلیر و باهوش ظاهر شد و همین امر در جذاب تر شدن کاراکتر او تأثیر گذار بود.او در مدت حیات خود و از سال ۱۹۲۷ ۴ بار ازدواج کرد که سه بار آن به طلاق انجامید.هلن منکن؛ ماری فیلیپس و مایو متوت زنانی بودند که از او جدا شدند.لورن باکال همسر آخر او بود که از سال ۱۹۴۵ تا دم مرگ با او همراه بود.حاصل این ازدواج نیز دو فرزند دختر و پسر بود. پسر او استفان در ۱۹۹۶ کتاب زندگینامه هامفری بوگارت را به نام:((بوگارت:در جستجوی پدرم)) به چاپ رساند.

منبع: ویکی پدیا

در بارنداز


با بازی "مارلون براندو"

BOXCAR BERTHA


فیلمی از مارتین اسکورسیزی

وکیل مدافع شیطان


با بازی "AL PACHINO" ,"KEANU REEVES"

AL PACHINO



آلفردو جیمز پاچینو در نیویورک دیده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچینو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بیمه و مادرش رز پاچینو (دارای تبار آمریکایی-ایتالیایی) خانه‌دار بود. والدین او هنگامی که او بچه بود از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سیسیلی بودند.
وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ بهار از زندگی‌اش نمی‌گذشت مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذت بخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آن‌جا اقامت کند.
ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال 1969 دانست. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیلی پارک را پذیرفت.
اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش «
مایکل کورلئونه» به او واگذار شد.رابرت ردفورد و جک نیکلسون و جمعی دیگر از بازیگران معروف سینما مورد آزمایش قرار گرفتند. اما کاپولا فقط پاچینو را انتخاب کرد. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید.
در سال 1973 او در فیلم‌های مترسک و سرپیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سرپیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سرپیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا می‌کند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلاب را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند.
از دیگر بازی‌های چشمگیر پاچینو می‌توان به حضورش در فیلم‌های پدرخوانده2(۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی(۱۹۷۵) و فیلم وعدالت برای همه(۱۹۷۹) اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلم‌ها نامزد اسکار شد ولی مورد بی مهری اعضای اسکار قرار گرفت. او می‌گوید: «من برای اسکار بازی نمی‌کنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمی‌توانم رهایش کنم».
او برای بازی در فیلم هایی چون کرایمر علیه کرایمر(۱۹۷۹)،اینک آخرالزمان، متولد چهارم جولای(۱۹۸۹) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
دههٔ ۹۰ را باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب(۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق(۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید.از فیلم‌های معروف او در این دهه می‌توان به دیک تریسی و پدرخوانده3(۱۹۹۰)،فرانکی و جانی(۱۹۹۱)،گلدن گری گلدن راس(۱۹۹۲)،راه کارلیتو(۱۹۹۳)، التهاب(۱۹۹۵)، تالار شهر(۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو(۱۹۹۷) و خودی(فیلم) (۱۹۹۸) اشاره کرد.اما برترین فیلم او در این دهه "بوی خوش زن" در سال ۱۹۹۲ می‌باشد که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان می‌کند. علاوه بر جایزهٔ اسکار، جایزه گلدن گلاب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد.زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.
در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژهٔ یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پش از آن نیز از سوی فستیوال بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا، جایزه مشابهی به او اهدا شد. او در سال ۲۰۰۲ در فیلم بی خوابی نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفه‌ای است. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید بهترین فیلم او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست.
کمتر بازیگری در سینمای جهان می‌توان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و می‌توان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده2 اوج بازی وی با چشمهایش به شمار می‌رود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنه‌های جاودانه‌ای را در تاریخ سینمای جهان خلق کرده است. به‌عنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدر خوانده۱، استعداد بی نظیرش را به نمایش می‌گذارد.
پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژه‌ای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی می‌تواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه می‌سازد. فرانسیس فورد کاپولا درباره او می‌گوید: «اگر کارگردان نمی‌شدم دوست داشتم یک پاچینو بودم». صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی می‌کند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند.
در میان ستاره‌های هالیوود، بازیگران انگشت شماری چون مارلون براندو را می‌توان یافت که صدایی مانند او داشته باشند. پاچینو تاکنون ازدواج نکرده‌است اما دارای سه فرزند است كه یکی از آنان دختریی به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین ساله‌اش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، «جن ترنت»، به دنیا آمد و دو فرزند دیگرش دوقلوهایی با نام‌های انتون و اوليويا هستند (متولد۲۰۰۱) كه آن‌ها نيز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با «بورلی دی آنجلو» بودند.
آل پاچینو در زندگی شخصی خود چیزی برای مخفی کردن ندارد و شاید به همین دلیل نزد مطبوعات و روزنامه‌نگاران از محبوبیت ویژه‌ای برخوردار است. او انسانی وارسته و درستکار است که همواره تلاش دارد به همنوعان خود، آن هم به هر شکل ممکن کمک نماید و همین موضوع سبب شده تا وی دوست‌داشتنی باشد.
منبع: ویکی پدیا

بی خوابی


با بازی خوب "آل پاچینو"و"رابین ویلیامز"

کازابلانکا



یکی از ده فیلم برتر تاریخ سینما با بازی" همفری بوگارد" و "اینگرید برگمن"

" THE WIND THAT SHAKES THE BARLEY"


فیلمی از "کن لوچ"برنده نخل طلای جشنواره کن 2006

" AMADEUS "



فیلمی از" MILOS FORMAN "

"LITTLE MISS SUNSHINE"


فیلمی زیبا و خانوادگی با بازی"GREG KINNEAR"

عزیز میلیون دلاری


فیلمی از کلینت ایستوود با بازی مورگان فریمن - کلینت ایستوود

I'm calling you





با سلام خدمت همگی دوستان
امیدوارم که تا حالا عکسها و مطالب وبلاگ مورد توجهتون قرار گرفته باشه من تا جایی که میتونم سعی خودم رو میکنم که روز به روز مطالب بهتری رو براتون بزارم.
این بار میخوام یه موزیک ویدئو زیبا از گروه"OUTLANDISH"با نام"I'm calling you"براتون بزارم. "اوتلندیش" یه گروه موسقی به سبک هیپ هاپ در دانمارک است که در سال1997 بوجود اومد. امیدوارم که خوشتون بیاد لطفا" با نظرات خوبتون من را در بهتر کردن این وبلاگ یاری کنید.

APOCALYPTO(آخر زمان)


کاری از "مل گیبسون"