
۹ آذر ۱۳۸۷
۵ آذر ۱۳۸۷
MORGAN FREEMAN

۲۹ مهر ۱۳۸۷
۲۷ مهر ۱۳۸۷
۲۴ مهر ۱۳۸۷
۲۲ مهر ۱۳۸۷
۱ مهر ۱۳۸۷
۲۹ شهریور ۱۳۸۷
۲۷ شهریور ۱۳۸۷
شان پن (Sean Penn)

او در اوت ۱۹۶۰ در سانتا مونیکای کالیفرنیا در آمریکا به دنیا آمد. پدرش، لئو پن, کارگردان یهودی، (که به دلیل مخالفت با مککارتیسم در لیست سیاه قرارگرفت) و مادرش خانم "ایلین ریان" یک ایرلندی-ایتالیایی و پیرو مذهب کاتولیک بود.او دو برادر دارد به نامهای کریس پن (هنرپیشه) و مایکل پن (موزیسین).
اولین تجربه بازیگریاش در فیلم "Fast Times at Ridgemont High" (روزهایی هیجانی در بلندیهای هیجمانت) بود. از آن هنگام تاکنون در حدود ۴۰ فیلم بازی کردهاست و برای فیلم رودخانه مرموز جایزه اسکار را دریافت کرد. او همچنین برای سه فیلم دیگر هم نامزد اسکار شده بود که عبارتاند از: من سم هستم به کارگردانی جسی نلسون ،راه رفتن مرد مرده و "Sweet and Lowdown".
در سال ۱۹۹۱ اولین کارگردانی خود را با فیلم"Indian Runner" تجربه کرد. او دو فیلم دیگر نیز با بازی جک نیکلسون کارگردانی کردهاست: "The Crossing Guard" محصول ۱۹۹۵ و قول محصول ۲۰۰۱. در فیلم قول ما شاهد حضور چند لحظهای بازیگر بزرگ میکی رورک هستیم. زندگی شخصی وی عاری از خشونت نبود. در سال ۱۹۸۵ با خوانندهٔ موزیک پاپ مدونا ازدواج کرد. این رابطه بر اثر اعتراض ورود رسانه به حریم خصوصیاش به شدت به هم خورد. همچنین در آن زمان گویا به خاطر حادثهای دستگیر هم شد. بعد از مراحل دادگاه در سال ۱۹۸۹ از هم جدا شدند. بعدها پن با روبین رایت (هنرپیشه) آشنا شد و در سال ۱۹۹۶ در حالی که دو بچه از ازدواج پیشیناش داشت با او ازدواج کرد.
در اکتبر ۲۰۰۲ پن مبلغ ۵۶.۰۰۰ دلار برای یکسری تبلیغ به واشنگتن پست پرداخت کرد که در آن تبلیغات، از جرج بوش، رئیس جمهور امریکا، خواسته میشد روند خشونتها را پایان ببخشد. تبلیغات به صورت نامههای سرگشاده نوشته شد و در جهت مخالفت با حمله احتمالی به عراق و جنگهای ضدتروریسم بود.
او در دسامبر ۲۰۰۲ سفر کوتاهی به عراق داشت و در ژوئن ۲۰۰۵ نیز در سفری پنج روزه به عنوان خبرنگار روزنامهٔ سانفرانسیسکو کرونیکل از ایران دیدار کرد. و مجموعه گزارشهای خود از رویدادها و مصاحبههای پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری ایران را در روزنامهٔ سانفرانسیسکو کرونیکل به چاپ رساند. وی یکی از فعالان حقوق بشر در یونیسف می باشد .
منبع:ویکی پدیا
۲۳ شهریور ۱۳۸۷
۲۲ شهریور ۱۳۸۷
فیلم تازه نیکلاس کیج در کسادترین هفته هفت سال اخیر صدرنشین شد


۲۰ شهریور ۱۳۸۷
"Jack Nicholson"

جان جوزف نیکلسون معروف به جک نیکلسون با سه جایزهٔ اسکار و هفت جایزهٔ گلدن گلوب در کارنامهٔ حرفهای خود، بازیگر آمریکایی است که به آفریدن شخصیتهای عصبی مزاج و بعضاً شریر شهرت دارد جک نیکلسون در ۲۲ آوریل ۱۹۳۷ در شهر مشیگان به دنیا آمد. مادرش جون فرنسس نیکلسون (جون نیلسون) یک رقاص کاباره(showgirl) بود. شش ماه قبل از بدنیا آمدن جک، مادرش با مردی از همکاران خود بنام دونالد فورچیلو که اصالتاً ایتالیایی بود ازدواج کرده بود. مادر جون اصرار شدیدی داشت که دخترش به کار رقصندگیش ادامه دهد و داشتن فرزند، وی را مجبور به کناره گیری از شغلش نکند. بنابراین نگهداری جک را عهده دار شد. در مورد اینکه دونالد فورچیلو واقعاً پدر اصلی جک است یا نه، اختلاف نظر وجود دارد. خود دونالد این گفته را انکار میکند. جک نیکلسون نیز تا به حال حاضر به انجام آزمایش DNA برای مشخص شدن هویتش نشدهاست. نیکلسون در گفتگو با مجلهٔ تایم گفتهاست، سرپرستان واقعی او در واقع مادربزرگ و پدربزرگش بودند و خواهر خود را به عنوان مادرش خواندهاست.
۳ شهریور ۱۳۸۷
گلشیفته فرهانی در فیلم" BODY OF LIES"
۲۲ مرداد ۱۳۸۷
HUMPHREY BOGART

نام مستعار وی بوگی (Bogey/Bogie) بود.
پدر او جراح و مادرش ویراستار یک مجله بود. دوران کودکی خود را در نیویورک و در مدرسه ترینیتی سپری کرد. برای ادامه تحصیل در رشته پزشکی به آکادمی فیلیپس در آندورا رفت. اما پس از مدتی از آنجا اخراج و به ارتش پیوست.بوگارت در طول خدمت هیچگاه در نبردی شرکت نداشت اما بر آثر حمله یک نهنگ دچار جراحت شد و همین امر موجب ایجاد اختلال در راه رفتن و حرف زدن او شد.
از سال ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۲ در کمپانی نمایش یکی از بستگانش (ویلیام برادی) به نام استودیوی فیلم برادی به عنوان مدیر صحنه فعالیت داشت. در ۱۹۳۰ با کمپانی Fox قراردادی بسته و برای اولین بار در فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای Broadway's like that با روس اتینگ و جان بلاندل همبازی شد.قرارداد او با فاکس تنها دو سال ادامه داشت و از آن پس تا ۵ سال در فیلمهای نازلی ظاهر شد.تا اینکه در سال ۱۹۳۶ با فیلم The Petrified Forest خود را تثبیت کرد و این مقدمه همکاری نسبتاً طولانی مدت و موفقیت آمیز او و کمپانی برادران وارنر شد.
از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۰ در ۲۸ فیلم ظاهر شد که اکثر آنها گانگستری و تنها ۲مورد در ژانر وسترن بود.حضور در فیلمهای شاهین مالت به کارگردانی سام اسپید و کازابلانکا از مایکل کورتیز از جمله چشمگیرترین نقش آفرینیهای بوگارت محسوب میشود.بوگارت در سال ۱۹۵۱ برای بازی در The African Queen برنده جایزه اسکار و در سالهای ۴۲ و ۵۴ برای فیلمهای Casablanca و The Caine Mutiny نامزد کسب این جایزه شد.وی در سال ۱۹۵۷ به دلیل ابتلا به سرطان حنجره درگذشت.
بوگارت در اکثر فیلمهایش در نقش مردانی خوش گذران و خوش پوش و در عین حال دلیر و باهوش ظاهر شد و همین امر در جذاب تر شدن کاراکتر او تأثیر گذار بود.او در مدت حیات خود و از سال ۱۹۲۷ ۴ بار ازدواج کرد که سه بار آن به طلاق انجامید.هلن منکن؛ ماری فیلیپس و مایو متوت زنانی بودند که از او جدا شدند.لورن باکال همسر آخر او بود که از سال ۱۹۴۵ تا دم مرگ با او همراه بود.حاصل این ازدواج نیز دو فرزند دختر و پسر بود. پسر او استفان در ۱۹۹۶ کتاب زندگینامه هامفری بوگارت را به نام:((بوگارت:در جستجوی پدرم)) به چاپ رساند.
AL PACHINO

آلفردو جیمز پاچینو در نیویورک دیده به جهان گشود و پدرش سالواتور پاچینو (زاده شهر کورلئونه) کارمند شرکت بیمه و مادرش رز پاچینو (دارای تبار آمریکایی-ایتالیایی) خانهدار بود. والدین او هنگامی که او بچه بود از هم جدا شدند. پدربزرگ و مادربزرگ او در اصل اهل سیسیلی بودند.
وی در دوران جوانی و در حالی که بیش از ۲۲ بهار از زندگیاش نمیگذشت مادرش را از دست داد. پاچینو پیش از مرگ مادرش، زندگی چندان لذت بخشی را پشت سر نگذاشته بود و چون والدینش خیلی زود از هم جدا شده بودند، مجبور شد به همراه مادرش به خانه پدربزرگش نقل مکان کرده و در آنجا اقامت کند.
ورود او به عرصهٔ بازیگری را باید سال 1969 دانست. پاچینو در این سال در فیلم ناتالی و من بازی کرد و دو سال پس از آن نیز ایفای نقشی در وحشت در نیلی پارک را پذیرفت.
اما بازی در این دو فیلم هرگز او را راضی نکرد تا اینکه فرانسیس فورد کاپولا تصمیم به ساخت یکی از شاهکارهای تاریخ سینما یعنی فیلم پدرخوانده گرفت و نقش «
مایکل کورلئونه» به او واگذار شد.رابرت ردفورد و جک نیکلسون و جمعی دیگر از بازیگران معروف سینما مورد آزمایش قرار گرفتند. اما کاپولا فقط پاچینو را انتخاب کرد. پاچینو برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد که به آن نرسید.
در سال 1973 او در فیلمهای مترسک و سرپیکو بازی کرد. در مترسک نقش آدمی سرگشته را داشت که در پی هویت خویش است و در سرپیکو نیز یک پاچینوی تمام عیار بود. وی در این فیلم نقش فرانک سرپیکو افسر پلیسی را بازی کرد که فساد افسران مافوق خود را افشا میکند. پاچینو در همان سال بار دیگر نامزد دریافت اسکار شد اما باز هم این جایزه نصیبش نشد. اما منتقدان، جایزهٔ گلدن گلاب را به سبب بازی در سرپیکو به وی اهدا کردند.
از دیگر بازیهای چشمگیر پاچینو میتوان به حضورش در فیلمهای پدرخوانده2(۱۹۷۴)، بعد از ظهر سگی(۱۹۷۵) و فیلم وعدالت برای همه(۱۹۷۹) اشاره کرد. پاچینو برای بازی در همه این فیلمها نامزد اسکار شد ولی مورد بی مهری اعضای اسکار قرار گرفت. او میگوید: «من برای اسکار بازی نمیکنم، چون بازیگری عشق من است، عشقی که هرگز نمیتوانم رهایش کنم».
او برای بازی در فیلم هایی چون کرایمر علیه کرایمر(۱۹۷۹)،اینک آخرالزمان، متولد چهارم جولای(۱۹۸۹) دعوت شد ولی او این پیشنهادها را قبول نکرد. هنگامی که کاپولا برای فیلم اینک آخرالزمان او را دعوت کرد، پاچینو در یک جمله پاسخ منفی به او داد: «من با تو به جنگ نخواهم آمد».
دههٔ ۹۰ را باید دههٔ نوینی برای پاچینو دانست، زیرا او که پس از بازی در فیلم انقلاب(۱۹۸۵) مبتلا به ذات الریه شده و مدت چهار سال نیز از عالم سینما دور مانده بود، در فیلم دریای عشق(۱۹۸۹) بار دیگر خوش درخشید.از فیلمهای معروف او در این دهه میتوان به دیک تریسی و پدرخوانده3(۱۹۹۰)،فرانکی و جانی(۱۹۹۱)،گلدن گری گلدن راس(۱۹۹۲)،راه کارلیتو(۱۹۹۳)، التهاب(۱۹۹۵)، تالار شهر(۱۹۹۶)، وکیل مدافع شیطان، دنی براسکو(۱۹۹۷) و خودی(فیلم) (۱۹۹۸) اشاره کرد.اما برترین فیلم او در این دهه "بوی خوش زن" در سال ۱۹۹۲ میباشد که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد. او در این فیلم ایفاگر نقش مرد نابینایی بود که عشق به همنوع را به بهترین شکل ممکن بیان میکند. علاوه بر جایزهٔ اسکار، جایزه گلدن گلاب نیز برای این فیلم از سوی منتقدان، به او اعطا شد.زمانی که نقش شیطان در فیلم وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷) را ایفا کرد، همه بزرگان، نامداران و تماشاگران سینما و مردم عادی او را نابغه خواندند.
در سال ۱۹۹۶ از سوی انجمن گوتام جایزه ویژهٔ یک عمر فعالیت هنری نصیبش شد و پش از آن نیز از سوی فستیوال بین المللی فیلم سن سباستین اسپانیا، جایزه مشابهی به او اهدا شد. او در سال ۲۰۰۲ در فیلم بی خوابی نقش یک کاراگاه را بازی کرد که در تعقیب یک قاتل حرفهای است. تاجر ونیزی (۲۰۰۴) را باید بهترین فیلم او از سال ۲۰۰۰ به بعد دانست.
کمتر بازیگری در سینمای جهان میتوان سراغ گرفت که نظیر پاچینو قدرت بازی با چشم را داشته باشد. چشمان پاچینو قدرت صحبت کردن با مخاطب را دارد و میتوان برق خاصی را در دیدگان وی احساس کرد. این یکی از امتیازات منحصر به فرد او است و فیلم پدرخوانده2 اوج بازی وی با چشمهایش به شمار میرود. قدرت و تأثیر نگاه او صحنههای جاودانهای را در تاریخ سینمای جهان خلق کرده است. بهعنوان مثال بازی استثنایی او در سکانس مرگ سولاتسو و پلیس خیانت کار در فیلم پدر خوانده۱، استعداد بی نظیرش را به نمایش میگذارد.
پاچینو در بازیگری دارای سبک ویژهای است و به واقع سرشار از استعداد است و به خوبی میتواند ایفاگر هر نقشی باشد. نکتهٔ برجسته در بیشتر بازیهای او این است که مخاطب را با خود همراه میسازد. فرانسیس فورد کاپولا درباره او میگوید: «اگر کارگردان نمیشدم دوست داشتم یک پاچینو بودم». صدای گرم و دلنشین او در بازی به پاچینو کمک فراوانی میکند، گویی اعضای بدنش همه هنگام بازی واقعاً بازیگر هستند.
در میان ستارههای هالیوود، بازیگران انگشت شماری چون مارلون براندو را میتوان یافت که صدایی مانند او داشته باشند. پاچینو تاکنون ازدواج نکردهاست اما دارای سه فرزند است كه یکی از آنان دختریی به نام جولی ماریاست (متولد ۱۹۸۸) که در پی رابطهٔ چندین سالهاش با مربی بازیگری آموزشگاه لی استراسبرگ، «جن ترنت»، به دنیا آمد و دو فرزند دیگرش دوقلوهایی با نامهای انتون و اوليويا هستند (متولد۲۰۰۱) كه آنها نيز ثمرهٔ رابطه ناموفقش با «بورلی دی آنجلو» بودند.
آل پاچینو در زندگی شخصی خود چیزی برای مخفی کردن ندارد و شاید به همین دلیل نزد مطبوعات و روزنامهنگاران از محبوبیت ویژهای برخوردار است. او انسانی وارسته و درستکار است که همواره تلاش دارد به همنوعان خود، آن هم به هر شکل ممکن کمک نماید و همین موضوع سبب شده تا وی دوستداشتنی باشد.
I'm calling you
با سلام خدمت همگی دوستان
امیدوارم که تا حالا عکسها و مطالب وبلاگ مورد توجهتون قرار گرفته باشه من تا جایی که میتونم سعی خودم رو میکنم که روز به روز مطالب بهتری رو براتون بزارم.