۵ آذر ۱۳۸۷

The Bucket List




فیلمی از: "Rob Reiner" با بازی "Jack Nicholson" , "Morgan Freeman" محصول سال 2007 آمریکا

MORGAN FREEMAN




مور گان فريمن در اول ژوئن 1937 در ممفيس ، ايالت تنسي آمريكا به دنيا آمد. آن زمان، زمان خوب و مناسبي نبود. چرا كه اروپا در جنگ به سر مي‌برد. والدينش هر دو در بيمارستان كار مي‌كردند تا بتوانند خانواده پر جمعيت‌شان كه شامل 6 بچه مي‌شد (5 پسر و يك دختر) را اداره كند. زماني كه مورگان نوجواني بيش نبود، همانند ساير هم سن و سال‌هايش در جنوب به همراه پدر و مادرش در جستجوي كار در كارخانه‌ها به شيكاگو مهاجرت كرد. مورگان به نزد پدربزرگش در چارلتون ايالت مي‌سي‌سي‌پي آمد. جايي كه نخستين خاطرات او در آنجا شكل گرفتند. مكاني كه هنوز هم خانه‌اش در آن‌جا قرار دارد. آن دوران، زماني خوبي براي سياه پوستان نبود. زندگي در آن زمان به كابوس بيشتر شباهت داشت. اما اين درد و رنج واقعي مورگان نبود. اگر چه در مدرسه او از لوازم دست دوم استفاده مي كرد، اما در نظر معلمانش شاگرد اول بود. پس از چندي او مدرسه را ترك كرد تحصيلات آكادميكي نيز نداشت، اما علاقه‌اش به تئاتر و موسيقي را از دست نداد. او سعي كرد به سمت تئاتر و موسيقي برود و در اين رشته‌ها پيشرفت كند چرا كه به تئاتر و موسيقي علاقه خيلي زيادي نشان مي‌داد. تابستان سال بعد براي او جرقه ديگري رقم خورد و آن گرايش پيدا كردنش به سينما بود. اگر چه او پول كافي براي ورود به اين عرصه نداشت. اما دلسرد نشد و با جمع‌آوري شيشه‌هاي آبجو و نوشيدني و دريافت 12 سنت به صورت روزانه به سوي آرزوهايش گام بر مي‌داشت. نخستين فيلمي كه آن دوران موفق به ديدنش شد «كينگ كنگ» (ارنست بي شو زاك و مريان سي كوپر) بود و ديدن اين فيلم سبب شد تا او وارد دنياي پر هیجان سينما شود. به مدت چند وقت او به ديدن فيلم‌هاي جنگي علاقه پيدا كرد و ديدن چنين فيلم‌هايي وقت او را پر مي‌كرد. با گذشتن از دوران نوجواني و رسيدن به 18 سالگي مورگان به نيروي هوايي پيوست. تمامي برادرهايش نيز پيش از او وارد ارتش شده بودند. او يك سال و نيم از خدمتش را پشت ميز بود و به امور دفتری مشغول بود. تا اين‌كه به خلباني علاقه پيدا كرد. اما ترس از ارتفاع و حاضر نشدن در جلسه‌هاي آموزش پرواز و پرش با هواپيما سبب شد تا او اين روياء را كنار بگذارد. او دانست كه واقعيت با آنچه در فيلم‌هاي جنگي ديده است متفاوت است و سرانجام پس از 3 سال و 18 ماه مرخص شد. 
دهه 50 مورگان به لوس‌آنجلس آمد تا هنرپيشه شود! او از كمك و خانواده‌اش بي‌بهره بود . او براي امرار معاش با سختي زيادي رو به رو شد اما پس از مشقت فراوان و كارهاي متعدد از جمله كار در گروه‌هاي رقص توانست به نيويورك برود و به عالم سينما پا بگذارد. 
هر چند كه در آن‌جا نيز با دشواري زيادي رو به رو بود و روزهاي متمادي در گرسنگي بسر مي‌برد. در طول اين مدت چندين نقش كوتاه از جمله يك نقش سياسي به او داده شد، اما او در جواب گفت: «نقش سياسي نمي‌خواهم چرا كه مي‌خواهم در نيويورك زندگي كنم و زنده بمانم!» در طول دهه 60 مورگان در نقش‌هاي تاريخي ظاهر شد و در چند تئاتر نيز به كار پرداخت. او از اين‌كه مي‌ديد نامش در كنار نام ساير بازيگران در تابلوهاي تبليغاتي نوشته مي‌شود، احساس رضايت مي‌كرد تا اين‌كه يك شب در سر صحنه نقش خود را فراموش كرد و از تئاتر بيرون آمده و تلويزيون رفت و سپس وارد سينما شد. نخستين حضورش در سال 1965 در برنامه‌اي به عنوان «روداستيگر» بود. 
او در برنامه‌هاي تلويزيوني «شركت برقي» براي كودكان به ايفاي نقش پرداخت. اين برنامه 780 اپيزودي تا سال 1971 به طول انجاميد. 
مورگان در كنار اين برنامه به ايفاي نقش بر روي صحنه و سينما نيز مي‌پرداخت. با پايان گرفتن سريال او به نيويورك بازگشت. اين زماني بود كه تعداد بازيگران سياه‌پوست در هاليوود زياد شده بود كه خيلي از آن‌ها با هم دوست شده بودند. او دوباره به عالم سينما بازگشت و اين بار با رابرت ردفورد در فيلم «بروبيكر» همراه شد. فيلمي تاثيرگذار و جذاب در مورد زندان و فساد مالي. مورگان از ايفاي نقش خود به خوبي بر آمد و 14 سال بعد هم در «رستگاري در شاوشنگ» نيز نقشي بياد ماندني از خود بر جا گذاشت. 
در سال 1980، فريمن به ايفاي نقش‌هاي متعدد در فيلم‌ها ادامه داد. فيلم‌هايي كه هر كدام در زمان خود مطرح بوده و كيفيت كار او. را تغيير مي‌دادند. 
او براي بازي‌هاي موثر و قوي چندين بار نامزد دريافت اسكار شد. از جمله براي فيلم «هوش خياباني» در سال 1988 نامزد اسكار بازيگر نقش مكمل مرد شد. او همچنان رو به ترقي و پيشرفت مي‌رفت و سال بعد مخاطبان را دوباره دچار حيرت كرد. او در سال 1990 همراه با جسيكا تندي برنده خرس نقره‌اي بهترين گروه بازيگري براي فيلم «رانندگي براي خانم ديزي» شد. همان سال، فريمن با بازيگران جواني از جمله متيو برودريك و دنزل واشنتگن در اثر حماسي «افتخار» درباره آزادسازي برده‌ها بازي كرد. 
ستاره بودنش همچنان ادامه داشت تا اين‌كه در سال 1990 در فيلم «رابين هود» در نقش پادشاه دزدان در سال 1991 و "Power one" (1992) ظاهر شد. نقش بعدي فريمن بازي در اثري وسترن به كارگرداني كلينت ايستوود با عنوان «نابخشوده» در سال 1992 بود. اين فيلم شهرت فريمن را بيشتر كرد و سود سرشاري نصيب سازندگانش نمود. «نابخشوده» توانست جايزه اسكار بهترين بازيگر مرد را براي جين هاكمن و بهترين كارگرداني براي استيوود را به همراه آورد. او يك نامزدي اسكار ديگري نيز به خاطر جان بخشيدن به يك زنداني در فيلم تحسين‌برانگيز خود در فيلم «رستگاري در شاوشنگ» در سال 1994 رقم زد. 
سپس در سال 1995 وارد فيلم‌هاي مذهبي ـ جنايي شد و به ايفاي نقش در فيلم «هفت» پرداخت و هم زمان با «كيانو ريوز» نيز در فيلم «واكنش زنجيره‌اي» (1996) بازي مي‌كرد. سپس در فيلمي با موضوع قتل‌هاي زنجيره‌اي به نام «دختران را ببوس» (1997) بازي كرد. او بازي زيبايي از خود در نقش يك برده در فيلم «آميستاد» در سال 1997 از خود بر جاي گذاشت و سپس پا به پروژه «تاثير عميق» گذاشت. او از نقشي كه به عنوان رييس جمهور آمريكا در اين فيلم داشت نگران بود. پس از آن مورگان در يك فيلم كمدي به نام «پرستار بتي» در سال 2000 ظاهر شد. او حال به صورت كامل شناخته شده بود و معروفيت خاصي به دست آورده بود. او در سال 2001 در فيلمي با عنوان «عنكبوتي كه پيش مي‌آيد» بازي كرد كه اين فيلم بر شهرت او بيش از پيش افزود. 
مورگان فريمن سپس در يك درام تروريستي با عنوان «مجموع تمام ترس‌ها» در سال 2002 حضور يافت. وي سپس در "Dreamcatcher" در سال 2003 در نقش يك افسر ارتش به ايفاي نقش پرداخت و همزمان در فيلم «بروس قدرتمند» بازي كرد. 
فريمن در سال 2004 نقش كوتاهي در يك فيلم اكران نشده كمدي به نام «امتياز بزرگ» ايفا كرد. 
سال 2005 سال مورگان فريمن بود. زماني كه فريمن دوباره با تيم فيلمسازي كلينت ایستوود همراه شد و در فيلم «دختر ميليون دلاري» بازي كرد. او در نقش ادي اسكرپ كه وظيفه آموزش بوكس را بر عهده دارد بازي تاثير گذاري از خود نشان داد. بازي او سبب شد كه برنده اسكار بازيگر نقش مكمل مرد براي «دختر ميليون دلاري» شود. 
علاوه بر بازيگري، صداي مناسب فريمن باعث شد تا او در چندين برنامه وظيفه گويندگي نيز داشته باشد. او در برنامه‌هايي چون «جنگ داخلي آمريكايي» ، «موسسه فيلم‌سازي آمريكايي» ، «موسيقي Blues»، «كاخ سفيد» و بسياري ديگر از برنامه‌ها كه در بردارنده صنعت فيلمسازي آمريكا بود، گويندگي كرده است. 
علايق ويژه مورگان فريمن 
مورگان فريمن علاقه زيادي به كار كردن دارد. او از سخت كار كردن لذت مي‌برد و حتي مي‌تواند به طور همزمان 5 نقش را بازي كند. او با فرانك سيلوراي نويسنده مغازه مشتركي داير كرده‌اند. او براي مدرسه دختران در زادگاهش ـ ممفيس ـ مبلغ 250 هزار دلار اختصاص داده است. او دوست دارد اگر زماني استراحتي برايش پيدا شود، اسب سواري كند. او 5 اسب و يك قايق تفريحي دارد. او همچنين از منطقه Ground zero (محل خرابه‌های سازمان تجارت جهانی) بازديد مي‌كند و به كلوپ "Blues" سر مي‌زند. او تجربه 40 ساله‌اي را با خود دارد و به آن افتخار مي‌كند. او به طور واقعي يك هنري فوندا ست. او توانسته است به آرزوي ديرينه‌اش دست يابد و بر روي صحنه سينما ظاهر شود. او حالا مزه شيرين موفقيت و كاميابي را مي‌چشد و اين برايش بسيار اهميت دارد. 

فيلم و نقش‌هاي مورگان فريمن: 
2007 ـ فهرست آرزوها (كارتر چمبرز) 
2007 ـ رفته عزيزم رفته (كاپيتان جك دويل) 
2007 ـ اوان توانا (خدا) 
2006 ـ قرارداد (فرانك كاردن) 
2006 ـ عدد شانس اسلوين (رييس) 
2005 ـ اديسون (اشفورد) 
2005 ـ يك زندگي تمام نشدني (ميچ برادلي) 
2005 ـ جنگ دنياها (راوي) 
2005 ـ آغاز بتمن (لوسيوس فاكس) 
2005 ـ دني سگه (سام) 
2004 ـ دختر ميليون دلاري (ادي اسكرپ) 
2004 ـ امتياز بزرگ (والتر كريوز) 
2003 ـ بروس قدرتمند (خدا) 
2003 ـ سبك سري (مايلز اوانز) 
2002 ـ‌ مجموع تمام ترس‌ها (ويليام كابوت) 
2002 ـ گناهاني بزرگ (چارلي گرايمز) 
2000 ـ پرستار بتي (چارلي) 
2000 ـ مظنون (ويكتور بنزت) 
1998 ـ تاثير عميق (رييس جمهور تام بك) 
1998 ـ باران سخت (جيم) 
1997 ـ‌ آميستاد (تئودور يوهادسون) 
1997 ـ‌ دخترها را ببوس (دكتر الكس كراس) 
1996 ـ واكنش زنجيره‌اي (پل شانون) 
1996 ـ مول فلاندرز (هيبي) 
1995 ـ هفت (كاراگاه ويليام سامرست) 
1995 ـ‌ شيوع (بيلي فورد) 
1994 ـ رستگاري در شاوشنگ (رد) 
1992 ـ نابخشوده (ند لوگاني) 
1991 ـ رابين هود ـ ‌پادشاه دزدان (آزيم) 
1989 ـ افتخار (سرگروهبان جان راولينز) 
1989ـ رانندگي براي خانم ديزي (هوك كولبرن) 
1989 ـ‌جاني خوش تيپ (ستوان درونز) 
1988 ـ‌ بر من تكيه كن (جوكلارك) 
1988 ـ تميز و موقر (كرگ) 
1987 ـ‌ هوش خياباني (سياه سريع) 
1985 ـ ماري (چارلز تروبر) 
1984 ـ معلم (لوييس) 
1981 ـ‌ شاهد عيني (ستوان بلاك) 
1981 ـ مرگ يك پيامبر (مالكوم ايكس) 
1973 ـ‌ تيغ (كريس) 
1971 ـ چه كسي مي‌گويد من نمي‌توانم يك رنگين كمان بكشم (آفرو) 
جوايز: 
1990 برنده جايزه خرس نقره‌اي بهترين گروه بازيگري همراه با جسيكا تندي براي فيلم «رانندگي براي خانم ديزي» 
1988 نامزد اسكار بازيگر نقش مكمل مرد براي «هوش خياباني» 
1990 نامزد اسكار بازيگر نقش اول مرد براي «رانندگي براي خانم ديزي» 
1995 نامزد اسكار بازيگر نقش اول مرد براي «رستگاري از شاوشنگ» 
2005 برنده اسكار براي نقش مكمل مرد در فيلم ختر ميليون دلاري


                   منبع:سینمای ما

Green Card



فیلمی از"Peter Weir" با بازی "Gérard Depardieu" , "Andie MacDowell" محصول سال 1991 آمریکا